سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

منوی اصلی

صفحه نخست
پست الکترونیک
آرشیو مطالب
عناوین مطالب وبلاگ
تعداد بازدیدها:


در باره من

کمیل سعیدی

 

آرشیو مطالب

بهمن 1388
اسفند1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
خرداد 1389

آرشیو موضوعی

اخبار[7] . امام ورهبری[7] . انقلاب اسلامی[7] . اصطلاحات سیاسی[6] . اخبار صهیونیسم[4] . صهیونیسم[4] . خاطرات دفاع مقدس[2] . طنز سیاسی - اجتماعی[2] . فرهنگ ، فرهنگ سیاسى ، مشارکت سیاسى[2] . فرهنگ ، فرهنگ سیاسى ، مشارکت سیاسى . . نوسازی، فرضیات تئوریک نوسازی، ایستارهای سنتی، ایستارهای مدرن . صهونیسم . اصطلاحات سیاسی- تروریسم . اخبارصهیونیسم . اخلاق . انقلاب اسلامی -امام ورهبری . تحجر - تحجر حزبى و سیاسى - عوامل و نشانه هاى تحجر . تحجر ، تحجر حزبى و سیاسى ، عوامل و نشانه هاى تحجر و راه کارهاى م . خاطرات . صهیونیسم و بهائیت .

پیوندهـــــــــا

عاشق آسمونی
گاهِ رهایی
*پرواز روح*
TOWER SIAH POOSH
هه هه هه.....
مُهر بر لب زده
آقاشیر
دانلود بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل بازی موبایل
رشادت
کلبه حقیرانه من

فروشگاه اینترنتی ایران تجارت
هادی
تنهاترین زن

برو بچه های ارزشی
مذهب عشق
مذهب
.*عکس*.
رهروان حسینی ، فدائیان خمینی،پیروان خامنه ای
Ali 09357004336
اگر علم در ثریا باشد مردانی از فارس به آن دست می یابند(پیامبرص)
دریچه
آســــــمــونـــی بــاش
دنیای واقعی
برگی از دفتر زندگی


موعود پرواز نیلوفرعاشق
طلبه میلیونر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
سوز و گداز
موج آزاد اندیشی اسلامی
هنوز
فاااااصله...
وبلاگ دزدی
درد ما جز به ظهورش مداوا نشود...









بزرگترین پایگاه دانلود

یا حسین
ایــ عزیـــــز ـــــــران
· قالب های مذهبی

امکانات


این سایت را صفحه خانگی خود کنید ! تماس با مدیر سایت ! اضافه کردن این سایت به علاقه مندیها ! لینک RSS

 


طراح قالب

امیرحسین مهدی پور


Powered By
BLOGFA.COM

شرط مرجعیت و برگزیدن رهبر در سال 68

چندی است که برخی شایعه سازان، معاندین و غرض ورزان و گروهی غافل نیز به تبعیت از آنها سعی در القای مواردی جهت ضزبه به اصل ولایت فقیه دارند و قطعا این نوع فعالیتها ذهن پرسشگر جوانان عزیز را برای کشف واقعیت فعال خواهد نمود.



یکی از قضایایی که این افراد برای ضربه زدن به اصل ولایت فقیه و مقام معظم رهبری برگزیده اند ایجاد این شبهه است که با توجه به قانون اساسی مصوب 1358 رهبر می بایست مرجع تقلید باشد در حالیکه آیت الله خامنه ای در زمان انتخاب به رهبری مرجع نبوده اند.



اگر بخواهیم به صورت خلاصه به  این مسئله پاسخ دهیم باید بگوییم:


1 – در قوانین مربوط به رهبری (مصوب 1358) هیچ کجا بر مرجعیت بالفعل فرد تکیه نشده است بلکه " صلاحیت مرجعیت" را برای منتخب رهبری ملاک می داند.


  با عنایت به قراین موجود همچون درج و وجود درجه علمی اجتهاد برای آیت الله خامنه ای در آرشیو سابقه ی نمایندگان دوره ه ی اول مجلس، تدریس درس خارج توسط آیت الله خامنه ای قبل از پیروزی انقلاب در مشهد(که برای اهلش معیار مناسبی بر اجتهاد است)،تایید علمای بزرگ و ...، رهبر معظم انقلاب در سال 68 مجتهد مسلم بوده اند و بالتبع صلاحیت مرجعیت را نیز داشته اند.


  توجه  شود، افرادی که ایراد می گیرند، مرجعیت را به معنای شخصی که رساله ی مطبوع داشته و شهریه می گیرد تعبیر می نمایند. نیز معنای مرجعیت بالفعل نیز به همین معناست.


2- گاهی اوقات برخی، از اصول فوق الذکر تعبیر به مرجعیت بالفعل می نمودند لذا امام خمینی(ره) که در مواقع متفاوت با صدور حکم حکومتی تکلیف برخی گره های کور را تعیین می نمودند، خواستار حذف کلمه ی مرجعیت از قانون شدند.بنابر اعتقاد بسیاری این نامه نیز به مثابه ی حکم حکومتی تلقی می گردد.


2-1 ) لازم به ذکر است برخی اصول قانون اساسی مصوب ???? نیز این اختیار را به ولی فقیه داده بود تا بتواند از بالا ولایت بر امور داشته باشد.


چرا که برخی از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی در سال 68 ، این اصل را به عنوان یک اصل قانونی مبنی بر مطلقه بودن ولایت فقیه می دانستند.


چنانکه موسوی خویینی ها در یکی از جلسات بازنگری اشاره می نماید:"... نظر من اینست که در آن مواردی که لازم می شود همچنانکه حضرت امام رضوان الله تعالی علیه انجام میدادند از همان اصل پنجم (احتمالا منظور اصل ??? بوده) یک تعبیری دارد ، اعتقاد من اینست که کاملا از آن استفاده می شود.آنجا گفته شده است : « و همه مسئولیت های ناشی از آن» من خیال می کنم برای اینکه اگر گاهی در مواقعی ولی امر، واقعا مصلحت جامعه بود یک کاری انجام بدهد، ضرورت اقتضا کرد انجام بدهد..."


2-2) برای اینکه بعدا هیچ شبهه ای به وجود نیاید بعد از رفراندوم بازنگری قانون اساسی، برای رهبری مجددا تصمیم گیری گردید و باز هم آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر این انقلاب کشف گردیدند. پس در واقع برای انتخاب مقام معظم رهبری دو بار رای گیری شده است و اصولا می بایست ایراد آن عده ی فتنه گر تنها به حدود دو ماه رهبری مقام معظم رهبری باشد چرا که در قانون جدید که مبنای عمل خبرگان برای انتخاب رهبر لحاظ گردید، کلمه ی مرجعیت حذف گردیده بود. در مورد آن دو ماه هم در قالب دو قسمت بالا جواب داده شد.


در ادامه می توانید توضیح و تشزیح دلایل گفته شده را به صورت مشروح دریابید:



  


 ابتدا لازم است اصول 5، 107 و 109 قانون اساسی قبل از بازنگری را مروری بکنیم. چرا که انتخاب رهبر در آن مقطع بر اساس قانون اساسی قبل از بازنگری صورت پذیرفته است.


قانون اساسی


   اصل 5 قانون اساسی(مصوب 1358):


  در زمان غیبت حضرت ولی عصر(عج) در جمهوری اسلامی ایران، ولایت امر و امامت بر عهده فقیه عادل و باتقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد، رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفت عهده دار آن می گردد.


 اصل 107 قانون اساسی(مصوب 1358):


  هر گاه یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل پنجم این قانون از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته شده باشد، همانگونه که در مورد مرجع عالیقدر تقلید و رهبر انقلاب آیت الله العظمی امام خمینی چنین شده است. این رهبر، ولایت امر و همه مسئولیت های ناشی از آن را برعهده دارد. در غیر اینصورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می کنند. هر گاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند او را به عنوان رهبر به مردم معرفی می نمایند و گرنه سه یا پنج مرجع واجد شرایط رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی می کنند.


 اصل 109 قانون اساسی(مصوب 1358):


  شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری:1- صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت 2- بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کافی برای رهبری.


 


با توجه به قوانین بالا مشخص می شود شیوه و طریقه تعیین رهبر در نظام جمهوری اسلامی ایران در قانون اساسی 58، طبق اصل 5 و 107 به سه صورت بوده است:         
اول. یکی از فقهای واجد شرایط مذکور در اصل 5 از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته می شود، همان گونه که در مورد مرجع عالیقدر تقلید و رهبر انقلاب اسلامی آیه الله العظمی امام خمینی ـ مدظله العالی ـ، تحقق یافت. (اصل 107 سابق) 


دوم.  اگر چنین انتخابی به هر دلیلی صورت نگرفت، خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری را دارند بررسی و مشورت می کنند و یک مرجع را که دارای برجستگی خاص برای رهبری هست به عنوان رهبر، به مردم معرفی می نمایند.(اصل 107 سابق)


سوم.  در صورتی که به دلیل عدم برجستگی یا عدم امکان ترجیح یک فقیه، انتخاب یک فقیه از طرف خبرگان نیز ممکن نگردید، خبرگان 3 یا 5 مرجع واجد شورای رهبری را به عنوان اعضای شورای رهبری تعیین و به مردم معرفی می کنند. (اصل 107 سابق) 
 


  ?- در توضیح دلیل اول که در ابتدا به صورت خلاصه ذکر گردید باید گفت:


?- الف ) همانطور که واضح است صورت اول انتخاب رهبر در سال 68 صورت نپذیرفته ولی در مورد صورت دوم، سوالی که باید از آن دسته از افرادی که این شبهات را مطرح می نمایند پرسید، اینست که آیا از اصل 107 آنجا که می گوید:« خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می کنند» اینطور بر می آید که باید فرد منتخب حتما مرجع باشد؟ یا می گوید، صلاحیت مرجعیت و رهبری داشته باشند؟ از این جمله بر می آید که رهبر باید مجتهد باشد و همانطور که در آن حال هیچکدام رهبر نیستند، ولی صلاحیت آن را دارند، نیز مرجع هم می توانند نباشند هر چند باید صلاحیت مرجعیت داشته باشند.( صلاحیت یعنی اهلیت داشتن، شایستگی و سزاواری – فرهنگ فارسی معین)


 ?- ب)  در اصل 109 قانون اساسی قبل از بازنگری، در بند 1 آمده است، صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت، که این صفت و شرط به عنوان اولین و بارزترین شرط رهبری ذکر شده است و چنان که از محتوای این بند از اصل 109 بر می‌آید، سخن از صلاحیت برای افتاء و مرجعیت است نه مرجعیت بالفعل و چنین شرطی در همه افرادی که به درجه اجتهاد نائل شده‌اند وجود دارد. پس در اصل مذکور (109) که در صدد بیان شرایط و صفات رهبری بود هیچ گونه تصریحی در مرجع بالفعل بودن رهبری ندارد.



 ?- ج) حال اگر گفته شود در اصل 107 قبل از بازنگری در آنجا که می گوید: «در غیر این صورت خبرگان منتخب مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند بررسی و مشورت می‌کنند، هر گاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند او را به عنوان رهبر مردم معرفی می‌نمایند.» منظور از عبارت فوق مرجعیت بالفعل می باشد نه صلاحیت و مرجعیت شأنی؛ در جواب باید گفت جملات را منقطع از هم تفسیر نبایستی بکنیم، بلکه باید به ما قبل این جمله توجه کنید که می‌گوید، خبرگان مردم درباره همه کسانی که صلاحیت مرجعیت و رهبری دارند، و از این صلاحیت نیز صلاحیت  و مرجعیت شأنی استفاده می‌شود. کلمه صلاحیت به قطع به رهبری باز می گردد چرا که قرار است رهبر انتخاب شود و در صورتیکه به رهبری باز نگردد ما رهبر را مفروض گرفته ایم و این کاری لغو است، پس مراد از رهبری، رهبری شأنی است. پر واضح است کلمه صلاحیت به مرجعیت هم که بین دو کلمه رهبری و صلاحیت است نیز بر می گردد پس در صورتیکه مرجعیت و رهبری بالفعل در نظر گرفته شود تفسیر جمله مذکور این می‌شود که همه کسانی که مرجع و رهبراند، و این نتیجه لغو و بیهوده است. بنابراین در جمله بعدی که گفته هر گاه یک مرجع را دارای برجستگی خاص برای رهبری بیابند او را به عنوان رهبر به مردم معرفی می‌نمایند؛ در پرتو توضیحاتی که ذکر شد و به قرینه جمله قبلی منظور مرجع بالفعل نیست بلکه صلاحیت مرجعیّت مدنظر است. چنان چه اصل 109 اظهار می‌دارد.


?-د)  نیز در اصل 109 قانون اساسی قبل از بازنگری شرط دوم رهبری «بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و مدیریت کافی برای رهبری» لحاظ شده است. حال اگر بر فرض مرجعیت فعلی منظور باشد. در صورت تعدد مراجع، طبق اصل 107 خبرگان چند مرجع را یافتند، ولی هیچ کدام قدرت کافی یا مدیریت کافی برای رهبری نداشتند، در واقع بین انتخاب مراجع تقلید فاقد قدرت مدیریت یا فاقد بینش سیاسی و انتخاب مجتهد مدیر و مدبر و دارای بینش سیاسی و اجتماعی تزاحم پیش بیاید، مجلس خبرگان چه باید بکند؟


?-ه) آیت الله یزدی در جلسه پنجم بازنگری قانون اساسی در تاریخ دوازدهم اردیبهشت ماه 68 یعنی حدودا یک ماه قبل از رحلت امام(ره) در تفسیر مرجعیت می گویند:


جلسه بازنگری


    "من از اول اصلا برداشتم از اصل پنجم و اصل 107 و 109 این بود که صلاحیت مرجعیت صلاحیت ثبوتی است، یا صلاحیت به معنای قابلیت و معنای امکان است نه به معنای فعلیت. اخیراً هم یکی دو سه بار مراجعه کردم و ظاهراً از بعضی اساتید و سروران عزیز که در شورا هستند سؤال کردم که این تفسیر از کجای این اصل در آمده ؟ گفتند به هر حال ما اینطور استظهار می کنیم در اصل 5 که اصلا این مسأله مطرح نیست فقط فقیه عادل ، مدیر و مدبر مطرح است در اصل 107 هم صورت دومش، صورت اولش که خوب اکثریت مردم یک فقیه را به رهبری انتخاب کرده اند و او رهبر است . به جای خود . در صورتیکه چنین چیزی نباشد ...چنانچه در اصل 109 اتفاقا تصریح کرده به صلاحیت افتاء و مرجعیت که من می خواهم همین را قرینه بگیرم برای اینکه مقصود فعلیت نیست صلاحیت افتاء و مرجعیت . هر فقیهی که شرائط فتوا دادن را داشته باشد صلاحیت افتاء و مرجعیت را دارد . ... فقط آن جمله بعدش که خبرگان در بین کسانی که صلاحیت مرجعیت رهبری را دارند اگر یک مرجع را دارای خاصیت اضافی دیدند او را معرفی می کنند . این مرجع ظاهرا از همان مراجعی است که مورد معرفی هستند نه یک مرجع بالفعل . پس طبعاً این کلمه مرجع بعدی به این معنا نیست که یعنی یک مرجع بالفعل ...شاید خبرگان قانون اساسی همچنین منظوری نداشته اند خبرگان در بین مراجع بالفعل یعنی حتما زمانی باشد که ده تا مرجع بالفعل به معنای ده تا کسانی که هر کدامشان یک عده ای مقلد دارند ، هر کدام رساله مطبوعی دارند و وجوهات می گیرند و در اصطلاح حوزه ای ما شهریه دارند . این عناوین را داشته باشند تا بشود گفت مرجع بالفعل. من تصور نمی کنم خبرگان اول هم چنین مقصودشان بوده ، در بین کسانی که صلاحیت مرجعیت دارند صلاحیت ثبوتی میشود . آنجائی هم که بعدش دارد که اگر یک مرجع را واجد این خصوصیت دیدند یعنی یک مرجع در بین همانها . پس طبعاً این مرجع هم مرجع بالفعل نیست، ... بنابراین اصول قبلی هیچ کجا نگفته است که ما در بین مراجع یعنی کسانی که مرجعیت فعلی دارند اگر یکی را دیدیم ، بلکه در کسانی که صلاحیت مرجعیت را دارند ."   
رئیس شورای بازنگری (آیت الله مشکینی)- "آقای یزدی اینجا دارد که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبری شناخته شده باشد . "       
آیت الله محمد یزدی-" این صورت اول است ومورد بحث نیست . صورت دوم را عرض میکنم که در این اصل می گوید اگر اکثریت مردم صلاحیت مرجعیت و رهبری را انتخاب کردند او رهبر خواهد بود این اصلا از طریق خبرگان نمی آید. صورت دوم این است که در غیر اینصورت یعنی مردم یکی از مراجع را به رهبریت انتخاب نکردند و اکثریت قابل اعتنائی هیچ یک از مراجع را به رهبری نمی شناسند در اینجا پای خبرگان مطرح شده که خبرگان بیایند در بین کسانی که صلاحیت مرجعیت دارند . این کسانی که صلاحیت مرجعیت دارند یعنی چه ؟ یعنی مرجعیت بالفعل دارند ، یعنی حتما چند تا مرجع هستند (مهدوی کنی- هرگاه یک مرجع … ) عرض میکنم این هر گاه یک مرجع یعنی همان کسانی که صلاحیت مرجعیت دارد . این مرجع همان یک نفر از بین همانهاست . آنها اگر همه بالفعل هستند این هم میشود بالفعل ..."  


?-و) در زمان امام راحل(ره) اعضای کمیسیون یکصد و هفت -که یکی از وظایفش تفسیر قانون اساسی در این گونه موارد است این موضوع را مورد بررسی قرار دادند که"منظور از مرجع چیست" و میزان و ملاک کدام اصل است؟ در نتیجه اکثریت اعضا در مصوبه ای معیار را "صلاحیت مرجعیت" دانستند، نه مرجع بالفعل.


 ?-ز) آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه نماز جمعه نوزدهم خرداد 1368 در این باره می‌گوید:


 « یک نکته بود در قانون اساسی گذشته که می‌گفت از میان مراجع ذیصلاح یا کسانی‌که صلاحیت رهبری دارند، صلاحیت مرجعیت دارند، اینکه من "یا" می‌گویم چون دو نظر در تفسیر آن است که آیا مرجعیت بالفعل برای رهبری لازم است یا کسانی که صلاحیت رهبری دارند. ما در انتخابات قبلی که قائم مقام رهبری را انتخاب کردیم(سال 1364)،  [نظر] خبرگان [این بود] که منظورقانون، آن کسی است که صلاحیت مرجعیت را داشته باشد نه مرجعیت فعلی را، چون در آن زمان مرجعیت نداشتند ولی همه صلاحیت را تأیید کردند. و روی آن رأی دادیم. ....»


   


 ?- با همه این تفاسیر و دلایل برخی افراد چه در مجلس تدوین قانون اساسی 1358 و یا بعدا تفسیر می نمودند که مراد از آمدن کلمه مرجع همان مرجعیت بالفعل بوده است و این تفاسیر ممکن بود بعدا در انتخاب رهبر مشکل ایجاد نماید لذا  امام (ره) در جواب نامه آیت الله مشکینی برای درخواست نصیحت در تدوین قانون اساسی و برای اینکه بعدا مشکل و تفسیری غیر از تفاسیر بالا صورت نگیرد در نامه ای خواستار حذف کلمه مرجعیت از قانون اساسی شدند تا این مشکلها پیش نیاید.


?-الف) ایشان در نامه خود آورده بودند.


 حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج شیخ علی مشکینی - دامت افاضاته


بسم الله الرحمن الرحیم


پس از عرض سلام ، خواسته بودید نظرم را در مورد متمم قانون اساسی بیان کنم .هر گونه آقایان صلاح دانستند عمل کنند. من دخالتی نمی کنم . فقط درمورد رهبری ، ماکه نمی توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم . باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم واصرار داشتم که شرط "مرجعیت " لازم نیست . مجتهد عادل مورد تایید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می کند. اگر مردم به خبرگان رای دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند، وقتی آنها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را به عهده بگیرد، قهری او مورد قبول مردم است . در این صورت او ولی منتخب مردم می شود وحکمش نافذ است . در اصل قانون اساسی من این را می گفتم ، ولی دوستان در شرط"مرجعیت " پافشاری کردند، من هم قبول کردم . من در آن هنگام می دانستم که این درآینده نه چندان دور قابل پیاده شدن نیست . توفیق آقایان را از درگاه خداوند متعال خواستارم . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .


 روح الله الموسوی الخمینی


9/2/68


         


 برخی این نامه امام(ره) را حکم حکومتی دانسته و بر لازم الاطباع بودن آن تاکید نموده بودند چرا که حکم حکومتی واجب بوده و می بایست اجرا گردد.


 ?-ب)  آیت الله امینی نیز در جلسه بازنگری قانون اساسی بیان نموده بودند:"... مسئله دیگر که حذف مرجعیت بود . در اول، کمیسیون اینجوری بود که خود مرجع را ذکر کرده بود. یعنی یکی از اولویت ها . امام فرموده بود که شرط حتمی نباشد بعد کمیسیون هم همین کار را کرد و گفت خوب شرط حتمی نباشد ، اما یکی از اولویت ها باشد . اما بعداً با یک مطالعه ثانوی این تصمیم گرفته شد که مرجعیت حذف بشود . برای دو جهت :   
یکی اینکه اصلا مرجعیت یک چیزی نیست که شرعا ما یک امتیازی داشته باشیم . آن کسی که ولی فقیه است عبارت از آن است که در واقع این فقیه و مجتهد عادل باشد ، اما مرجعیت شرط نیست . این یک .      
و مطلب دوم اینکه فکر شد که ممکن است در آینده این مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و یک کسانی که اینها مرجع هستند و واجد سایر شرایط رهبری نیستند یک عده ای از طرفدارانشان بخواهند با سر و صدا این را جلو بیاندازند، از این جهت فکر کردیم بهتر است که اصلا لفظ مرجعیت ذکر نشود . اما این معنائی که مرجعیت ذکر نشده به این معنا نیست که به شرط لا است، بلکه لا به شرط است و صلاح این بود که این لفظ در اینجا نیاید که در سابق آمده بود . بهتر این است که ذکر نشود ، خود خبرگان می دانند اگر یک جای مناسبی بود خود انتخاب می کنند . اما یک چیزی نباشد که دست دیگران قرار بگیرد ، چون یک چیز شرعی هم نبود ."


  ?-ج) در تاریخ 14 خرداد و در جلسه ای که بعدازظهر آن روز توسط خبرگان رهبری به ریاست آیت‌الله مشکینی و با حضور اکثریت اعضای آن رسمیت یافت در ابتدای جلسه ، علی‌رغم آن که آیت‌الله منتظری پس از عتاب حضرت امام‌، با ارسال نامه مورخ 68.1.7 رسماً استعفای خود از قائم‌مقام رهبری را اعلام داشته و حضرت امام (ره) نیز طی جوابیه‌ای به تاریخ 68.1.8 از این اقدام استقبال کرده و آن را پذیرفته بودند، اعضای خبرگان به منظور مرتفع ساختن هرگونه شائبه‌ای در این زمینه، طی یک رأی‌گیری، استعفا و برکناری ایشان از این مسئولیت را به رسمیت شناختند و آن‌گاه وارد شور برای تصمیم‌گیری درباره ولایت امر و رهبری نظام گردیدند و با توجه به تفاسیر، مصوبات و نامه امام(ره) حضرت آیت الله خامنه ای با رای   9/80 درصد حاضران در مجلس خبرگان که شامل 72 درصد کل اعضا بودند، به رهبری انتخاب گردیدند.


 در ادامه و برای اینکه تمامی حرف و حدیث ها تمام شود، خبرگان مردم یکبار دیگر بعد از همه پرسی بازنگری قانون اساسی مسئله رهبری آیت الله خامنه ای را با توجه به قانون اساسی جدید به شور گذاشتند که باز هم آیت الله خامنه ای به رهبری نظام برگزیده شدند. چنان که آقای هاشمی رفسنجانی  از اعضای مجلس خبرگان رهبری در این زمینه میگوید: «... برای انتخاب آیت الله خامنه‏ای دوباره رأیگیری کردیم، اول بر اساس حکم امام موقتاً آیت الله خامنه‏ای را انتخاب کردیم. بعداً که قانون اساسی اصلاح شد، بر اساس قانون اساسی دوباره رای گیری کردیم بیشتر از بار اول رأی آوردند و به صورت دائمی انتخاب شدند"



 تاییدات 


 مرحوم امام (ره) قبل از ارتحال اشاراتی به صلاحیت آیة الله خامنه‌ای برای رهبری داشتند که راهنمای خوبی برای خبرگان شد. آقای هاشمی رفسنجانی در این زمینه می‌گوید:


 "در جلسه‌ای که با حضور روسای سه قوه و برخی از آقایان، خدمت امام رسیده و نگرانی خود را از خلاء رهبری بعد از عزل آقای منتظری توسط ایشان ابراز کردیم، امام‌قدس سره فرمودند: «خلا رهبری پیش نمی‌آید، شما آدم دارید». گفتیم: چه کسی؟ ایشان در حضور آقای خامنه‌ای فرمودند: «همین آقای خامنه‌ای» که بعد از آن، آقای خامنه‌ای خدمت امام عرضه داشتند که نقل مطالب این جلسه را بر ما تحریم کنید و حضرت امام نیز چنین کردند."


 "...بعدها در جلسه‌ای که تنهایی خدمت امام رسیدم، مطالب خود را با صراحت بیش‌تر بیان کرده و گفتم: آقا با وضعیت به وجود آمده، درباره رهبری چه کنیم؟ ما که کسی را نداریم و ... حضرت امام‌قدس سره فرمودند: «با وجود آقای خامنه‌ای چرا این قدر تردید به خود راه می‌دهید؟»"


مرحوم حاج سید احمد خمینی نقل می‌کند:


"وقتی که آیت اللّه خامنه‌ای در سفر کره (شمالی) بودند، امام گزارش‌های آن سفر را از تلویزیون ‌می‌دیدند. منظره دیدار از کره، استقبال مردم و سخنرانی‌ها و مذاکرات آن سفر، خیلی جالب بود. امام بعد از آن‌که این‌ها را مشاهده کردند، فرمودند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند.»"



 نیز پس از این انتخاب، مراجع بزرگوار تقلید، علما و شخصیت‌ها، هر یک در پیام‌ها، سخنرانی‌ها، مصاحبه‌ها و... ، ضمن تایید این انتخاب از آن به عنوان  «هدایتی الهی»، «انتخابی شایسته»، «مایه دل‌گرمی و امیدواری ملت ایران و یأس دشمنان» یاد کرده  و  از مقام معظم رهبری  با عنوان «شخصیتی ممتاز»، «واجد همه شرایط رهبری» و «صالح‌ترین فرد برای این منصب» نام بردند.


 


آیت الله گلپایگانیآیت الله آملیآیت الله اراکیآیت الله بهاء الدینی


 


  آیت اللّه العظمی گلپایگانی‌ در بخشی از پیام خود خطاب به ایشان چنین نوشت:


... از خداوند متعال مسألت دارم که تأییدات خود را بر شما در منصب حساس رهبری جمهوری اسلامی ایران مستدام بدارد.


 


 آیت اللّه العظمی میرزا هاشم آملی‌ نیز چنین بیان داشت:


... انتخاب شایسته شما از سوی مجلس خبرگان، موجب امید و آرامش گردید؛ چرا که شما شخصیتی متفکر، عارف به اسلام و صاحب درایت و تدبیر هستید.


 


آیت اللّه العظمی اراکی‌:


... انتخاب شایسته حضرت عالی، مایه دل‌گرمی و امیدواری ملت قهرمان ایران است.


 


آیت اللّه  بهاءالدینی‌:


... از همان زمان، رهبری را در آقای خامنه‌ای می‌دیدم؛ چرا که ایشان ذخیره الهی برای بعد از امام بوده است. باید او را در اهدافش یاری کنیم. باید توجه داشته باشیم که مخالفت با ولایت فقیه، کار ساده‌ای نیست.


 


آیت اللّه مهدوی کنی:


...این الهامی بود از الهامات الهی و هدایتی بود از هدایت معنوی روح حضرت امام.


 


آیت اللّه صالحی مازندرانی:


حضرت آیت اللّه خامنه‌ای، بهترین، پاکیزه‌ترین و گواراترین ثمره‌ای است که شجره طیبه مجلس خبرگان، به امت اسلامی تقدیم کرده است. کسی انتخاب شد که مرد دیانت و سیاست و مرد جهاد و اجتهاد است و از شجره طیبه رسالت و ولایت می‌باشد.


 


آیت اللّه سید کاظم حائری:


...آن‌چه برای من خیلی مشخص بود، مسأله اخلاص ایشان است که ایشان جز خدا چیزی را در نظر ندارد. اخلاص از ایشان می‌بارد. اخلاص ایشان خیلی روشن است برای من. ایشان به بهترین وجه ممکن، الا‌ن دارد کشور را اداره می‌کند.


آقای یوسف صانعی:


آیت اللّه خامنه‌ای، نه تنها مجتهد مسلّم می‌باشد، بلکه فقیه جامع الشرایط واجب‌الاتباع می‌باشد.


 


آقای هاشمی رفسنجانی:


تمامی مناصبی که آیت اللّه خامنه‌ای قبول کردند، با اصرار فراوان دیگران بوده و در قلب این مرد، غیر از اطاعت خدا و خدمت و ادای فریضه الهی، چیز دیگری وجود ندارد.


 


 آیت الله منتظری نیز در پیامی برای آیت الله خامنه ای آرزوی موفقیت نمود. متن پیام تبریک ایشان به آیت الله خامنه ای به شرح زیر می باشد:


 


بسم الله الرحمن الرحیم


جناب مستطاب حجه الاسلام والمسلمین آقای حاج سید علی خامنه ای رهبر منتخب جمهوری اسلامی ایران دامت برکاته


پس از سلام و تحیت و تسلیت به مناسبت ضایعه جبران ناپذیر و مصیبت عظمای عالم اسلام، ارتحال روح خدا پیشوای عالیقدر آزادگان و مستضعفان جهان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قائد عظیم الشان حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (قدس سره الشریف) که به همه جهانیان درس فداکاری و مبارزه و قیام در برابر طاغوتها و مستکبران را آموخت، از خداوند قادر متعال مسالت می‎نمایم جنابعالی را که فردی لایق و متعهد و دلسوز و در دوران مبارزات و انقلاب تجربه ها آموخته و همواره مورد حمایت رهبر بزرگ انقلاب بوده اید در انجام مسئولیت خطیر رهبری که مجلس خبرگان به جنابعالی محول نموده است یاری نماید تا ان شاء الله موفق شوید به کشور و به ملت مسلمان ایران که در راه تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب این همه گذشت و فداکاری از خود نشان داد و با همه وجود در صحنه انقلاب باقی است خدمات شایسته و سازنده ای انجام دهید و با حفظ سیاست نه شرقی و نه غربی در تقویت کشور و پیشبرد مبانی و موازین شرع مبین کوشش فرمایید و دشمنان خارجی و داخلی اسلام و کشور را از هر جهت ناامید و مایوس نمائید.


ان شاء الله در مسائل مهمه و سرنوشت ساز مشورت با حضرات آیات عظام و علماء اعلام و شخصیتهای متعهد و آگاه مورد توجه خواهد بود.


والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته


‏68/3/23 - حسینعلی منتظری


  


  در آخر با کلامی از آیة الله بهاء الدینی دربار? آیة الله خامنه‌ای بحث را به پایان می‌رسانیم:


  بعد از فوت امام اگر بشود به کسی اعتماد کرد به این سید (آیة الله خامنه‌ای) است. ایشان از همه افراد به امام نزدیک‌تر است. کسی که ما به او امید داریم،  آقای خامنه‌ای است. باید به او کمک کرد که تنها نباشد. شما از ما قبول نمی‌کنید و تعجب می‌کنید ولی این دید ماست و نزد ما محرز است.

 

منبع : وبلاگ ارزشیها


 نوشته شده توسط کمیل سعیدی در تاریخ چهارشنبه 88/11/14 با موضوع امام ورهبری نظر